دیوانه
چشم من خیره در احوالِ رخِ مهتاب است...
شب که ماه از غمِ عشّاق چنین آشفته است،
کاش آغوش شب آغشته به باران میگشت،
هین که آغوش من و ماه به داغ آغشته ست...
برچسبها:جنون, شب, باران, مهتاب
+ نوشته شده در بیست و ششم بهمن ۱۳۹۲ساعت ۴ ق.ظ  توسط شلاله قدسی
|