نهمین ماه
نُهمین ماه، ماهِ تولد است،
تو به مُردن می گُریزی...
پای پنجره نشسته ام،
گاه گاهِ بودن و نبودنت را تماشا می کنم،
رد پای من آنجاهاست، همه ی جاها،
مالِ تو یک در میان و دو در میان و...گاهی هیچ...
نَفَس به نَفَست می فرستم، با لب و دهانِ خون آلود،
تو را بویِ خون زده،...پشت کرده ای به عطر نَفَس...
کارَت تمام است...
کار گریه های من هم،...
مشکی ها را با هم شُسته بودم،
می روم پیِ ِ اتو...
شلاله قدسی
آذر 91
برچسبها:آذر, نفس, گریه
+ نوشته شده در بیست و ششم اردیبهشت ۱۳۹۲ساعت ۳ ق.ظ  توسط شلاله قدسی
|