آبشار

تموم عمر می گشتم، کجای قصه بودی تو؟

عجب دنیای بی رحمی، یکی بود و نبودی تو

همیشه جای خالیتو خیال و آرزو پر کرد

نبودی تو از اوّل تا، بگم رفتی، حالا برگرد

نمی دونم، نمی دونم، چه طعمی بوسه هات داره

کنارم نیستی، آغوشم، نبودن هاتو می شماره

نمی دونم کجاست خونه ت، کدوم گوشه ازین دنیا

یه روز پیدات کنم باید، یه روزی از همین روزا

پُره از جای خالیـــــته، همه برگای این دفتر

ولی من خاطره دارم، ازین سطرای خالی تر

تو که نیستی تو این قصه، ولی هست ردّ پای تو

شاید چشم من افتاده، یه روز توی چشای تو

ببین اینجا، تو این صفحه، یه شکلی هست کمی مبهم

شاید هم رد شده بودیم یه روزی از کنار هم

در یاد من نشستی و یــــــــــادم نمی کنی

غمهــای من بدیدی و شـــــــادم نمی کنی

بی یادت ای گلم نفسی هم نمـــــی کشم

در آتشم ز هجـــــــــــــر تو ای گل در آتشم

ای ماه آرزوی من، ای قصّه و خیــــــــــــال

ای آنکه سهم من شدن ات خاهشی محال

ای بـــاغ آرزوی غریـــــــــــــــــــبه کُـنام تو

ای شه نشیـــــــــن خاطره هـــایم کلام تو

ای از قلم فتـــاده مرا ســــــــــــطر دفترت

وی آنکــــه مــــــوج عشق نشد رام در برت

ای آفتــــــــاب شعشعه افکن به کــــامِ دل

وی پای دل نشــــانده دریـــــــن آرزو به گِل 

زیبــــای بی وفـــــــــــای جفاکارِ عشوه گر

انصـــــاف کن، شکست دل از دوری ات دگر...

شلاله قدسی

اردیبهشت 81

(گوشه دفتر این بیت از شهریار رو نوشته م:

 در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم

عاشق نمی‌شوی که ببینی چه می‌کشم)

ترانه نصفه نیمه س و تو زیر لب می خونی
یه لحظه تو فکر می ری و همین جوری می مونی
...دلم می خآد داد بزنم، بگم که من می دونم
باقیِ این ترانه رو تو تنهایی م می خونم...
بگم رفیق من فقط عکسا وخاطراته
تو نیستی امّا بی تو  هَم، گوشم پر از صداته
بگم دلم عقل نداره، دیوونه س و باهاته،
عشق ولی تو دوره ی ِ ما سُسته و بی ثباته...
فردا که چشم باز بکنه، می فهمه تو کی هستی
نه که به من، به هیچ کسی، هیچ موقع دل نبستی
ترانه ها همیشه هس، همیشه ی همیشه
این عشقه که کوتاهه و همیشگی نمیـــشه
دلم می خاد داد بزنم بگم دلم ریــشته
من می دونم درد تو رو، دلم همش پیشته...

9 خرداد 92
شلاله قدسی