آبشار

اشعار و دلنوشته ها

جای خالیت  

 

تموم عمر می گشتم، کجای قصه بودی تو؟

عجب دنیای بی رحمی، یکی بود و نبودی تو

همیشه جای خالیتو خیال و آرزو پر کرد

نبودی تو از اوّل تا، بگم رفتی، حالا برگرد

نمی دونم، نمی دونم، چه طعمی بوسه هات داره

کنارم نیستی، آغوشم، نبودن هاتو می شماره

نمی دونم کجاست خونه ت، کدوم گوشه ازین دنیا

یه روز پیدات کنم باید، یه روزی از همین روزا

پُره از جای خالیـــــته، همه برگای این دفتر

ولی من خاطره دارم، ازین سطرای خالی تر

تو که نیستی تو این قصه، ولی هست ردّ پای تو

شاید چشم من افتاده، یه روز توی چشای تو

ببین اینجا، تو این صفحه، یه شکلی هست کمی مبهم

شاید هم رد شده بودیم یه روزی از کنار هم



+ نوشته شده در  بیست و هفتم خرداد ۱۳۹۲ساعت ۸ ب.ظ  توسط شلاله قدسی  |