آبشار

اشعار و دلنوشته ها

جاده ی ساحل

دل من صافه و آسمون می باره،

قلب من ساکته و شب بی قراره...

یه جای دنیا تاریکه یه جاشم روشنه، اینجا

پاییزه، برگا می ریزه، دل من اما بهاره...

زندگی مثل یه بادوم گاهی شیرین، گاهی تلخه

گاهی بُرده، گاهی باخته، همه ش انگار یه قماره...

نمی خام غمزده باشم، می خونم تا واشه این دل

می خام از بادی بخونم که بوش از خاک دیاره...

رقص و رقص، آتیش و آتیش، من و تو، جاده ی ساحل

خنیاگر(رهگذر) ساز بزن امشب، شب شبِ گشت و گذاره...


شلاله قدسی-2003

road to the beach


برچسب‌ها:ترانه, جاده, خنیاگر, خاطره
+ نوشته شده در  بیست و چهارم آبان ۱۳۹۲ساعت ۷ ب.ظ  توسط شلاله قدسی  | 

مهربان

ای مهربانِ خوب...
با یادِ چشمهات،
از گوشه-چشم من دو قطره اشکـــــــ، 
با هم به سوی گونه سرازیر می شوند...
خوش آن دو قطره را که پس از لحظه ی عبور،
یک قطره می شوند...

یک شب، شبی عجیب،
مهمان شعرِ بی کلام کوچه ات شدم...
بس حرفها زدیم،
گفتی، تو با بنان،
گفتم، نه با زبان...
رفتیـم و آمدیـم در آن کوچه ی سکـــــوت،
من عاشقت شدم...

ای "بی تو من مبـــاد"،
با من سخن بگو،

نشنیده، با صدای تو خو کرده گوش من،

من بی تو چون بنفشه ی هرگز ندیده نور،

من بی تو چون ترانه ی خاموش و سوت و کــــور...

شلاله قدسی- مرداد ماه 1382


برچسب‌ها:سکوت, عشق, ترانه, اشک
+ نوشته شده در  بیست و چهارم آبان ۱۳۹۲ساعت ۵ ب.ظ  توسط شلاله قدسی  |