خانه باغ
قطرات هارمونیزه ی باران بر شکوفه های گیلاس،
می بارند در قاب چشمهایم،
و من آرزو می کنم باغچه ات پر شود از زنبق های آبی،
و حیات خلوت فیروزه ات سبز شود و سبز بماند.
پشت بامت مملو از آواز یاکریم های خاکستری رنگ
شکوه غروب را به تماشا بنشینند.
***
کسی می آید و دست های لطیفش را در حوض کوچک آبی ات فرو می کند
و نسیم در بوردوی گیسوانش مست می شود.
منحنی پلکان
با اشتیاق سر گیجه آورش می رقصد و خاک
لای کاشی ها انقلاب می کند.
آرزو می کنم
خانه ات سردرد بگیرد از هجوم میهمان های ریز و درشت ولی ارغوانی.
آرزو می کنم خسته شوی
خسته از دم کردن چای
برای صفا آورندگان.
آرزو می کنم سنگک و سیب بیاورند برایت
آنان که طعم نبات را می شناسند
برای دلجویی ات
در دلتنگیهای سحرگاهان
برایت آرزوی خوب زیاد دارم
نترس
در ایوانت شمعدانی بکار.
شلاله قدسی
برچسبها:شلاله قدسی, خانه, باغ, شمعدانی
+ نوشته شده در چهارم آبان ۱۳۹۹ساعت ۱۰ ب.ظ  توسط شلاله قدسی
|