آبشار

اشعار و دلنوشته ها

شبدر چارپر

حلقه ی گم شده ی گیســـــوی مهتاب منم
نقشِ برهم شـــده در برکـــــه ای از آب منم

آنکه شب می شــــــکند حرمت خاموشی را
می کند گریه ی آشــــــفته و بی تــــاب منم

غرقه در مـــــوج زنم داد، سکــــــــوتم فریاد 
قعر فامِ ســــیه و غُل غُل غرقـــــــــآب منم

شب نمی پاید و صبح از پس آن مــــــــی آید
کورســــــــویی که دم فجر رود خـــــاب منم

عشق رازی سـت که در سینه ی من خابیده
از ازل عاشق و معشــوقه ی بدخـــــاب منم

خاک باران زده مستم کند و هشـــــــــــیارم
بر ز او آیم و در، بنده و اربــــــــــــــــاب منم

شب منم، شمع منم، شعـر منم، شـاه منم
شــبــدرِ چـــارپَرِ فَـــــرُّخِ نـــــــایـــــــاب منم

شلاله قدسی
دوم اردیبهشت 92


برچسب‌ها:بهار, شبدر, اشک, سکوت
+ نوشته شده در  بیست و ششم اردیبهشت ۱۳۹۲ساعت ۲ ق.ظ  توسط شلاله قدسی  | 

بهارِ تلخ

 

دلم گرفته و تلخی نشسته در کامم
شکسته در هم و رنجیده جانِ آرامم

ز دوستانِ دروغین بریده ام دل را
نشسته ام به تماشای سیر ایّامم

عجب حدیث غریبی ست سایه روشنِ عمر
نکرده جز گذر عـُــــــمر، ساحری رامم

بهار با همه طنازی اش زمستانی ست،
تراوش لبِ سرخش چو نیست در جامم

من از بهار ندارم به یـــاد، جز روزی
که عشق آمد و رسوا نمود و بدنامم

بریخت بر سرم آوارِ آشیانه ی عشــــــق
فسُـردم و نزدم دم که رامِ فرجــــامم

نهفته در نگَهَم ابرهای اشک آلــــود
از آسمانِ سیاهش که بُرد در دامم

ز دستِ گُل گله دارم که ساقیِ صبح است،
که خفته ی ســَحــَـرم، جـامِ شام ْ الهامم 

ننالم و نکشم آهِ بی ثمر زین پس
بهارهاست که می ریزم اشک و گـمنامم

شلاله قدسی
1 اردیبهشت 92


برچسب‌ها:اشک, عشق, بهار
+ نوشته شده در  بیست و ششم اردیبهشت ۱۳۹۲ساعت ۳ ق.ظ  توسط شلاله قدسی  |